۲۲ دی ۱۳۹۸ ، ۱۱:۳۴
شورای نویسندگان (سردبیر: کاوه توفیقی)
زندگی وخاطرات شیخ حسنعلی نخودکی
حاج شیخ حسنعلی اصفهانی مشهور به نخودکی فرزند ملا علی اکبر در شب دوشنبه یا جمعه ماه ذی القعده الحرام سال1279 ه.ق دراصفهان درمحله معروف به جهانباره متولد شد. پدر بزرگوارشان شیخ حسنعلی را از همان کودکی درسحرگاه که خود به تهجد وعبادت می پرداخته بیدارواورا با نماز ودعا ورازونیاز وذکر خداوند آشنا ساخت واز هفت سالگی او را تحت تربیت و مراقبت مرحوم حاج محمد صادق قرار داد.
فرزند حاج شیخ حسنعلی اصفهانی از ایشان نقل می کند که: بیش از هفت سال نداشتم که نزدیک غروب آفتاب یکی از روز های ماه مبارک رمضان که با تابستانی گرم مصادف شده بود به اتفاق پدرم به خدمت استاد حاج محمد صادق مشرف شدم. دراین اثناء کسی نباتی را برای تبرک به دست حاجی داد.استاد نبات را تبرک کرد وبه صاحبش داد ومقداری خرده نبات که کف ذستش مانده بود به من داد وفرمود بخور من بی درنگ خوردم.
پدرم عرض کرد: حسنعلی روزه بود. حاجی به من فرمود: مگر نمی دانستی که روزه ات با خردن نبات باطل می گردد؟ عرض کردم: آری .فرمود پس چرا خوردی؟ عرضه داشتم : اطاعت امر شما را کردم. استاد دست مبارک خود را برشانه ام زد و فرمود : با این اطاعت به هر کجا که با ید می رسیدی رسیدی!
شیخ حسنعلی اصفهانی از همان زمان زیر نظر حاج محمد صادق به نمازو روزه وانجام مستحبات ونوافل شب وعبادت پرداخت وتا یازده سالگی که فوت آن مرد بزرگ اتفاق افتاد پیوسته مورد لطف مرحمت خاص مرشد واستاد خود بودو در مواقع لزوم اورا مدد وارشاد میکرد.
ایشن فرمود :هر زمان که به هدایت وارشادی نیازمند میشدم حالتی شبیه خواب بر من عاض می گشت ودر ان حال روح ان مرد بزرگ به امداد و ارشادم می شتافت واز من رفع مشگل می فرمود.از جمله اینکه پس از فوت حاجی شخصی به من اصرار کرد که نزد استاد زنده برویم واز هدایت وارشاد او بهره مند شویم . به دنبال اصرار او بود که در حالتی شبیه خواب مرحوم حاج محمد صادق را دیدمکه آمدند ودست به شانه های من زدند وفرمودند: هر کس که مثل ما آب زندگانی خورد مرگی برای او وجود ندارد تو می خواهی کجا بروی؟
مرحوم حاج شیخ حسنعلی از دوازده تا پانزده سالگی تمام سال را شب تا صبح بیدار می ماندند و تمام روز های سال را به جز ایام محرمه روزه می گرفتند واز پانزده سالگی تا پایان عمر پر برکتش هر ساله سه ماه رجب و شعبان و رمضان وایام البیض هر ماه را روزه دار بودند وشبها تا به صبح نمی آرمیدند!
حاج شیخ خواندن و نوشتن وزبان وادبیات عرب رادر اصفهان فرا گرفت وفقه واصول ومنطق و فلسفه را نزد آخوند ملا محمد کاشی و میرزا جهانگیر خان قشقایی اموخت.
ایشان درسال 1303 ه.ق عازم مشهد شد ویک سال در جوار امام هشتم (ع) اقامت کرد وسپس برای تکمیل معارف الهی به نجف اشرف مشرف گردید ودر آنجا به تحصیل علوم دینی پرداخت واز محضر اساتیدی چون حضرات آیات سید محمد فشارکی وسید مرتضی کشمیری و ملا اسماعیل قره باغی دانش آموخت. ایشان در سال 1311 ه.ق بار دیگر به مشهد سفر کرد وتا سال 1314 ه.ق در جوار هشتمین معصوم روزگار گذراند.
دلباختگی به مقام ولایت حاج شیخ را چندین بار به عتبات کشاند تا اینکه در سال 1329 ه.ق به مشهد عزیمت کرد وتا پایان عمر در مشهد اقامت داشت.
فرزند بزرگوار حاج شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی در بیان علت اقامت شیخ در جوار امام رضا (ع) تا پایان عمر وانتخاب محل فوق به عنان محل دفن خویش اینگونه بیان داشته اند که:
سالها پیش پدرم فرموده بودند که:در آن زمان که مصمم شدم به نجف اشرف رحل اقامت افکنم در یکی از اتاق های صحن عتیق رضوی(صحن اقلاب کنونی) در مشهد به ریا ضتی سرگرم بودم در حال ذکر و مراقبه دیدم که درهای صحن مطهر عتیق بسته شد وندا برامد که حضرت رضا(ع) اراده فرموده ان که از زوار خویش سان ببینند پس از آن در محلی جنب ایوان عباسی در همین نقطه که اکنون مدفن پدرم می باشد کرسی نهادند وحضرت بر آن استقرار یافتند وبه فرمان ان حضرت درهای شرقی و غربی صحن عتیق گشوده شد تا زوار از در شرقی وارد واز در غربی خارج گردند. در آن زمان دیدم که پهنه صحن مالامال از گروهی شد که برخی به صورت حیوانات مختلف بودند واز پیشاپیش حضرتش می گذشتند وامام(ع) دست ولایت ونوازش بر سر همه آن زوار حتی آن ها که به صورت غیر انسانی بودند می کشیدند واظهار مرحمت می فرمودند.پس از آن سیر وشهود معنوی ومشاهده آن رافت عام از امام(ع) برآن شدم که در مشهد سکونت گزینم و چشم امید به الطاف و عنایات آن حضرت بدوزم.
ادامه مطلب