به گفته علامه حسن زاده آملی حکماى یونان هر جا در کتابهای خود هرمس حکیم می نویسند مرادشان حضرت ادریس علیه السلام است.[۵] هرمس الهرامسه نیز نام دیگری است که به ایشان می گفتند.[۶] و در مورد وجه آن گفته شده از آنجا که در یونان مردم هرمس را دوست داشتند، بسیاری از آنان نام نوزادان خود را هرمس گذاشته بودند. از بین این هرمس نامها بسیاری از حکما و علما شدند و دانشوران برای تمییز بین او و دیگر حکمای با نام هرمس او را هرمس الهرامسه خواندند.[۷]
نسب ادریس
به گفته بسیاری از منابع «ادریس» همان «اخنوخ» یا خنوخ، و خنوع است که نزد اهل کتاب، یکى از پیامبران پیش از نوح بوده و کتابهاى فراوانى به او نسبت داده شده است.[۸] نسب ادریس در کتاب مقدس[۹] و در بیشتر کتابهاى تاریخى و تفسیرى به این ترتیب آمده است: «ادریس» «اخنوخ» بن یَرد (یارد، یارید) بن مهلائیل بن قینان بن انوش بن شیث بن آدم علیهم السلام[۱۰]
در مجمع البیان آمده که او جد پدر حضرت نوح علیه السلام است و در تورات سفر تکوین باب پنجم مى نویسد: یارد صد و شصت دو سال زندگى کرد و خنوخ را به دنیا آورد و از خنوخ، متوشالخ به دنیا آمد سپس متوشالخ را «لمک» نام مى برد و گوید: از «لمک» نوح به دنیا آمد.[۱۱]
جایگاه ادریس علیه السلام در تاریخ علم و تمدن
ادریس علیه السلام را منشا و معلم بسیاری از علوم دانسته اند. علامه طباطبائی زنده ماندن یاد او در بین فلاسفه و احترام آنها به او و اینکه آنها نسل به نسل او را سرچشمه اصول علم می دانند را دلیل بر این میداند که او از قدیمىترین پیشوایان علم بوده که افکار بشرى را به سمت استدلال و دقت در بحث، و جستجوى از معارف الهى سوق دادهاند، و یا اینکه او اولین ایشان بوده است.[۱۲]
محی الدین ابن عربی او را به این می ستاید که به او علم حروف و اسرار حکمت و لطائف عددیه و اشارت های عددیه داده شده بود. و علما به دور او ازدحام داشتند و سائر حکما از مشکات او اقتباس مینمودند.[۱۳]
همچنین گفته اند او اولین کسی است که علم نجوم را به الهام الهی استخراج نمود. و زمین را به چهار ربع تقسیم نمود و در هر ربعی پادشاهی که به امور آن قیام کند معین نمود.[۱۴] به علم ادریس(ع) در دعای روز اول ماه رجب نیز اشاره شده است «وَ مُعَلِّمَ إِدْرِیسَ عَدَدَ النُّجُومِ وَ الْحِسابِ وَ السِّنِینِ وَ الشُّهُورِ وَ أَوْقاتِ الْأَزْمان؛ و تعلیم دهنده به ادریس عدد ستارگان، و حساب و سالها و ماه ها و اوقات زمانها را»[۱۵]
حضرت ادریس در قرآن
قرآن در دو جا از ادریس علیه السلام نامبرده و از او به نیکى یاد کرده است:
- «وَ إِسْمعِیلَ وَ إِدْرِیسَ وَ ذَاالْکِفْلِ کُلٌّ مِنَ الصّابِرِینَ * وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِی رَحْمَتِنَاإِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِینَ»: و اسماعیل و ادریس و ذوالکفل را یاد کن که همه از صابران بودند. و آنها را در رحمت خود داخل گردانیدیم. بدرستی که آنها از صالحان بودند (سوره انبیاء آیه 85)
- «وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ إِدْرِیسَ إِنَّهُ کَانَ صِدِّیقًا نَّبِیًّا * وَرَفَعْنَاهُ مَکَانًا عَلِیًّا»: و در این کتاب، ادریس را یاد کن که پیامبرى بسیار راستگو بود. و او را به مکانى بلند فرا بردیم(سوره مریم، آیه 56)
برخى از مفسران در آیه هاى: «و زَکَرِیّا و یَحیى و عیسى و اِلیاسَ کُلٌّ مِنَ الصّلِحین» (سوره انعام آیه 85) و «و اِنَّ اِلیاسَ لَمِنَ المُرسَلین» (سوره صافات آیه 123) الیاس را همان «ادریس» دانسته، ویژگى ها و داستان هایى را که براى ادریس گفته شده، در ذیل این آیات براى «الیاس» آوردهاند.[۱۶]
مطابق با برخی روایات الیاس همان ادریس است. عبد الغنى نابلسى در شرح فص الیاسى فصوص الحکم تعدادی از این روایات را آورده است.[۱۷] در توضیح آن گفته شده آن حضرت دو بار مبعوث شده است یک بار پیش از غیبت که إدریس نبى بود، قوله تعالى:«وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ إِدْرِیسَ إِنَّهُ کانَ صِدِّیقاً نَبِیًّا، وَ رَفَعْناهُ مَکاناً عَلِیًّا» (قرآن کریم- سوره مریم- آیه 56- 57) و زمان غیبتش سیصد و شصت و پنج سال بوده است، و پس از آن به اسم الیاس رسول ظهور فرموده است، قوله سبحانه: «وَ إِنَّ إِلْیاسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ »(قرآن کریم- سوره صافات- آیه 124)[۱۸]
برخى نیز آیه «سَلَامٌ عَلَىٰ إِلْ یَاسِینَ»(سوره صافات آیه 130) را «سَلمٌ عَلى اِدراسین» یا «اِلیاسین» قرائت کرده و آن را به «ادریس» تفسیر کردهاند.[۱۹]
حضرت ادریس در روایات
- در روایت آمده که سبب بردن ادریس به آسمان این بود که: فرشته اى به او بشارت قبولى اعمال و آمرزش لغزش ها داد، او نیز آرزو کرد زنده بماند، فرشته پرسید: براى چه آرزوى حیات دارى؟ گفت: براى این که سپاس حق را به جاى آورم، زیرا در مدت حیات، دعا مى کردم اعمالم قبول شود، حال که به مقصود خود نایل گشته ام، مى خواهم شکر خدا را به جاى آورم؟ آن فرشته بال خود را گشود و او را دربرگرفت و به آسمان ها برد.[۲۰]
- پیامبر خدا صلی الله علیه و آله، در پاسخ به سؤال ابوذر از تعداد کتاب هایی که خداوند نازل کرده است، فرمود: یکصد و چهار کتاب پنجاه صحیفه بر شیث نازل کرد، سی صحیفه بر حضرت ادریس، بیست صحیفه بر حضرت ابراهیم و تورات و انجیل و زبور و فرقان.[۲۱]
- پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: نخستین کسی که با قلم نوشت، ادریس بود.[۲۲]
- امام صادق علیه السلام فرمودند: مسجد سهله جایگاه خانه ادریس پیامبر علیه السلام است که در آن خیاطی می کرد.[۲۳]
صحف ادریس
پیامبر(ص)، در پاسخ به سؤال ابوذر از تعداد کتابهایی که خداوند نازل کرده است، فرمود: یکصد و چهار کتاب؛ پنجاه صحیفه بر شیث نازل کرد، سی صحیفه بر حضرت ادریس، بیست صحیفه بر حضرت ابراهیم و تورات و انجیل و زبور و فرقان.[۲۴] بیست و نه صحیفه از صحف ادریس در جلد ۹۵ کتاب بحار چاپ ایران آمده است که از صفحهی ۴۵۳ آغاز میشود. دو نمونه زیر بخش هایی از این صحف هستند:
- هر که آفریده را شناخت، آفریدگار را شناخت و هر که روزی را شناخت، روزی رسان را شناخت و هر که خود را شناخت، پروردگارش را شناخت.[۲۵]
- چون وارد نماز شدید، ذهن و فکر خود را متوجه آن سازید و خدا را با دلی پاک و فارغ (از هر چه جز اوست) بخوانید و با خضوع و خشوع و فرمانبرداری و فروتنی، مصالح و منافع خود را از او بخواهید و هرگاه رکوع و سجود کردید افکار دنیوی و خیالات بد و ناشایست و کردارهای زشت و اندیشه مکر و خدعه و حرام خواری و تجاوز و دشمنی و کینه ها را، از خود دور سازید و همه اینها را از میان خود به دور افکنید.[۲۶]
پانویس
بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج81، ص253.
دیدگاهها
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.