جایگاه اجتماع نقضین در استدلالها چیست و اینکه شنیده میشود غربیها میگویند این اجتماع محال نیست به چه معناست؟ و این که میگوییم اجتماع نقیضین استدلال بردار نیست به چه معناست؟
*استحاله اجتماع نقیضین را فلاسفه غربی هم قبول دارند و تنها برخی از سوفسطاییان منکر هستند و شبهه در برابر بداهت دارم. بدیهی بودن استحاله اجتماع نقیضین به این است که بینیاز از استدلال است و انکارش هم مستلزم اثباتش است.
اصلاً و اساساً فلسفه در فقه را دارد یا نه وآیا فایدهای در استنباط احکام فقهی دارد؟
*بستگی به رویکرد برخی اصولیین مثل مرحوم آخوند خراسانی دارد.
لوازم ذاتی واجب الوجود را توضیح دهید و بفرمایید چطور واجب الوجود نقص بردار نیست؟
*مقصود از لوازم ذاتی خداوند لوازم تحلیلی است و الا صفات ذاتی خدا عین ذات اوست.
رابطه فرشتگان که در قرآن و روایات ذکر شدهاند با قوانین عالم ماده چیست؟ آیا فرشتگانی که در در تدبیر امور نقش دارند، حلقه واصل و واسط عالم ماده و ماورا مادهاند؟
*اصلا برخی روشنفکران میگویند که فرشتگان همان قوانین فیزیک و شیمیاند که در زمان پیامبر به خاطر ملاحظه فهم مردم اینچنین و به عنوان ملک بیان شدهاند. فرشتگان موجودات دارای حیات هستند و فلاسفه و متکلمان در مادی و مجرد بودن آنها اختلاف دارند هر چند میتوان ملائکه مادی را در کنار ملائکه مجرد تصور کرد و آنها غیر از قوانین مادی هستند و به اذن الله قوانین تکوینی طبیعی را تدبیر میکنند.
برخی شبهه میکنند که چون ما انسانها و هیچ انسانی، علم به همه چیز نداریم، پس خطا از همه چیز ناممکن است و لذا عصمت از خطا برای هیچ انسانی ممکن نیست. گریه و ناله ائمه نیز شاهد بر این سخن است.
*مساله امکان یا عدم امکان خطای انسان را جناب پل ریکور در کتاب فلسفه اراده مطرح کرده است و یکی از مباحث مهم فلسفه فعل است. این شبهه ناتمام است، چون اولاً به چه دلیل هیچ انسانی نمیتواند علم به همه چیز داشته باشد، برخی انسانها به اذن الهی برای هدایت خود و انسانهای دیگر میتوانند علم نامحدود داشته باشند و مقصود از علم نامحدود این نیست که هر انسان معصومی به صورت بالفعل علم نامحدود داشته باشد تا اشکال شود وجود محدود چگونه ممکن است علم نامحدود داشته باشد، بلکه به صورت بالقوه از علم نامحدود برخوردار است؛ یعنی هر گاه خواست کاری انجام دهد به اذن الله از کار صواب و خطا آگاهی مییابد و در نتیجه عصمت او مخدوش نمیگردد.
ثانیاً این جمله هیچ انسانی علم نامحدود ندارد، چگونه اثبات شده یا اینکه بدیهی است؟ به نظر میرسد نه بدیهی و نه مدلل است و بر یک چنین مقدمه اثبات نشدهای چگونه نتیجهای به این مهمی گرفته شده است؟ استغفار امامان معصوم علیهمالسلام و گریهها و شبزندهداریهای فراوان آنها برای تقرب بیشتر به خداوند متعال است و همانگونه که عارفان گفتهاند هر منزل عرفانی پیشین حجاب منزل بعدی است و چون منازل نامحدود است لذا باید امامان معصوم برای تقرب بیشتر به خدای متعال و طی کردن منازل الهی بیشتر ناله و گریه کنند، مهمترین مشکل افرادی که این شبهات را مطرح میکنند دو نکته است 1. همه را قیاس به نفس میکنند زمانی رویکرد انسانانگارانه به خدا داشتند و تعریف انسانی از حق تعالی ارائه میکردند و اینک امامان معصوم را به نفس ناقص خود قیاس میکنند 2. این افراد نمیتوانند بالا بروند و تقرب الهی پیدا کنند، لذا امامان معصوم را به پایین میکشانند یعنی تعریف نازلیافتهای از آنها ارائه میکنند. این هم نوع دیگری از قیاس به نفس است.
دیدگاهها
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.